جدول جو
جدول جو

معنی لعنت گفتن - جستجوی لغت در جدول جو

لعنت گفتن
(سِکْ کَ/ کِ بَ زَ زَ دَ)
لعنت گفتن کسی را، لعنت کردن:
نباید برسم بد آیین نهاد
که گویند لعنت بر آن کاین نهاد.
سعدی.
چو دینارش ندادم لعنتم گفت
که شرم از روی مردانت چو زن باد.
سعدی
لغت نامه دهخدا
لعنت گفتن
دشنام گفتن بد گفتن نفرین گفتن لعنت گفتن کسی را. لعنت کردن، بد گفتن ناسزا گفتن: چو دینارش ندادم لعنتم گفت که شرم از روی مردانت چو زن باد، (سعدی لغ)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عِ گُ سَسْ تَ)
نعت کردن. مدح و ستایش کردن:
نعت گوئی جز به نام او سخن ضایع شود
تخم چون در شوره کاری ضایع و بی بر شود.
عنصری
لغت نامه دهخدا
تصویری از نعت گفتن
تصویر نعت گفتن
مدح و ستایش کردن، توصیف و تعریف
فرهنگ لغت هوشیار